|
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 1:4 :: نويسنده : Nazanin
فقط اورا صداکردو نیامد/تمام شب دعا کردم نیامد/به من گفت که باید با وفا بود/به عهدش هم وفا کردم نیامد...
به گذارش قلبم هوای چشمم به علت ندیدن عزیزم تا لحظاتی دیگر بارانی میشود...
نه نروصبرکن قرارمان این نبود بایدسکه بیندازیم/اگرشیر امدتردید نکن که دوست دارم /اگرخط امدمطمئن باش که دوست دارم/صبر کن سکه بیندازیم اگر دوست نداشتم ان وقت برو...
دلم غرق تماشا بود رفتی/میان اشک وآه ودود رفتی/کنار حسرتی دیرینه ماندم/بهار من گل من زود رفتی... ![]()
شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, :: 1:52 :: نويسنده : Nazanin
هرگز به دیگران اجازه نده قلم خودخواهی رادست بگیرند/دفتر سرنوشت را ورق بزنند/خاطرات را پاک کنندودرپایانش بنویسند قسمت نبود...
![]()
جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, :: 1:35 :: نويسنده : Nazanin
نمیدانم که دانستی دلیل گیه هایم را نمیدانم که حس کردی حضورت درسکوتم را ومیدانم که دانستی زعاشق بودنت شادم وجود ساده ات بوده که من این گونه دل دادم...
اشک زمانی زیباست که برای عشق باشد عشق زمانی زیباست که برای تو باشد توزمانی زیبایی که برای من باشی...
گرچه الوده ی دنیای فریبم اما سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم دل من عاطفه را میفهمد باکسی سبز تر ازعشق رفاقت دارد ![]()
جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, :: 1:31 :: نويسنده : Nazanin
![]()
شنبه 1 فروردين 0برچسب:, :: 1:15 :: نويسنده : Nazanin
خوابيده بودم، كابوس مي ديدم! از خواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم... افسوس يادم رفته بود كه از نبودنت به خواب پناه برده ام ...!
چه حرف بي ربطي است كه مرد گريه نميكند! گاهي آنقدر بغض داري كه فقط بايد مرد باشي تا بتواني گريه كني...
هی فلانی ... میدانی؟ میگویند رسم زندگی چنین است : می آیند...
![]() ![]() |