|
شنبه 13 آبان 1391برچسب:, :: 23:27 :: نويسنده : Nazanin
دیشب در خواب ناگهان خدا در گوش من گفت تورا چه به عشق؟گفتم چرا؟گفت تودر خوابی وعشقت در اغوش دیگری... گفتم خدایا این مخلوق توست؟! شاید تو در خوابی خبر از رسم دنیا نداری...
وای ازنیمه شبی که بیدار شوم تورا بخواهم و خودم را در اغوش دیگری ببینم
من هنوزهم از بازی کلاغ پر میترسم /میترسم بگویم تو و ارام بگویی پر... نظرات شما عزیزان:
من هنوزهم از بازی کلاغ پر میترسم /میترسم بگویم تو و ارام بگویی پر...
kheili ghashang bud ![]() mamnun ke behem sar zadi matalebet kheili ghashange
راستی اگه خواستی بلینک منو.
لینکیندمت من.
راستی اگه خواستی بلینک منو.
لینکیندمت من.
جمله هات خیلی زیبا بودش.تحت تاثیر قرار گرفتم.
مرسی از وب نازت.
![]() |